احمد بستاني، استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه خوارزمي گفت: انديشه سياسي امري است تاريخمند و جزئي، که تنها در بستر تاريخ قابل مطالعه نيست. از همين رو توجه به تاريخنگاري انديشه سياسي ميتواند شرايط را براي همکاري ميان گروههاي علوم سياسي و فلسفه فراهم آورد.
نشست دوم همايش «تاريخ و علوم سياسي» به رياست حسينعلي نوذري با حضور اهالي قلم در پژوهشکده تاريخ اسلام برگزار شد. در اين نشست زهير صياميان، استاديار گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي، ابوذر فتاحيزاده، دانشجوي دکتراي روابط بينالملل دانشگاه تهران و جلال فرزانهدهکردي، عضو هيات علمي دانشگاه امام صادق(ع) مقالههاي خود را ارايه دادند.«سياست خاطره و جنگ در عصر مشروطه: تحليل گفتماني سياحتنامه ابراهيم بيگ» عنوان مقاله ابوذر فتاحيزاده، دانشجوي دکتراي روابط بين الملل دانشگاه تهران بود. وي مقاله خود را با اين مقدمه شروع کرد: جنگ بينالمللي، در لايههاي مختلف اجتماعي دولت، زنجيرهاي از تغييرات را پديد ميآورد و اقشار و طبقات اجتماعي بر اساس تمايزات تفهمي که بين آنها وجود دارد، هر يک اين پديده بينالمللي را در زيست جهاني خود به گونهاي خاص فهم ميکنند.فتاحيزاده در اين رابطه ادامه داد: بنابراين منطق، در جامعه ايراني پس از جنگهاي ايران و روس نيز بايد فهمهاي متفاوتي درباره اين درگيري بينالمللي وجود داشته باشد که در متون سياسي اين دوره بتوان آنها را مشاهده کرد؛ فهمهايي که در نهايت به کنشهاي سياسي خاصي جهت ميداد و سياست خاطره منحصر به فردي را ايجاب ميکرد. کتاب «سياحت نامه ابراهيم بيک به قلم سيد زين العابدين مراغهاي از جمه متون سياسي مهمي است که در شکلگيري گفتمان و جنبش مشروطه نقش ويژهاي داشته است. اين کتاب نيز بنا به منطق ذکر شده از جهتگيري نسبت به جنگ يادشده برکنار نمانده است. وي ادامه داد: در واقع، در اين مقاله به دنبال پاسخ اين پرسش هستيم که شکست در جنگ با روسها در سياحتنامه به چه صورت بازنمايي شده است و اين بازنمايي، چه نقشي در گفتمان سياست خارجي مد نظر مشروطهخواهان داشته است؟ فتاحيزاده در پاسخ به اين پرسش در اين مقاله، نخست مباحثي پيرامون چيستي سياست خاطره را مطرح ميکند و پس از آن خوانشي گفتماني از فضاي استعماري ايجاد شده در پي جنگهاي ايران و روس در سياحتنامه ارايه ميکند. سپس بازنمايي اين جنگ در سياستنامه را رصد و در جمعبندي اين بررسي از روش تحليل گفتمان «لاکلاو» و «موفه» استفاده ميکند.
بازخواني کاربرد علم تاريخ در تاريخنگاري اسلامي در پيوند با سياست
زهير صياميان در اين همايش به ارايه مقالهاي با عنوان «تاريخ به مثابه فلسفه سياسي؛ بازخواني کاربرد علم تاريخ در ميراث تاريخنگري اسلامي در پيوند با علم سياست» پرداخت. وي در مقدمه سخنانش گفت: برخلاف نگرش رايج در مطالعات علوم انساني درباره جايگاه دانش تاريخ در تمدن اسلامي که کارکرد آنرا گردآوري اطلاعات گذشته ميداند، ميتوان مدعي بود مورخان مسلمان قبل از «تعريف و تثبيت مولفههاي سياستورزي بهينه و شاخصههاي قدرت مشروع در عقلانيت اسلامي» در قرون نخستين اسلامي، نوعي بازخواني «معضلشناختي» از گذشته داشتند تا بتوانند وضعيت حکومت و ملکداري در جامعه معاصر خود را توضيح دهند. صياميان افزود: روايت تاريخي آنها از «گذشته» که عمدتا تمرکز بر کنشهاي سياسي افراد در سطوح مختلف سياست و قدرت است بر مبناي بافت فکري و موقعيتي، «طرحوارههاي تفسيري» متفاوتي از وضعيت اکنون جامعه خود که در ذيل مفهوم «عبرت» ارايه شده است. وي در توضيح مفهوم «عبرت» گفت: عبرت همان مفهوم تبيينکننده بين اين طرح واره تفسيري و شرايط است. دلالت نگرش عبرتآموز به رفتار سياستورزان در قالب «روايت تاريخي» نمونهاي مثالي شامل تامل نظري در حوزه حکمت عملي است که به توضيح و تبيين فلسفه قدرت و الگوي سياستورزي ميپردازد. اين معنا در گزينش و چيدمان گزارشهاي تاريخي درباره گذشته و حال در متن اثر تاريخنگاري آنها مستتر است. از اين رو بازخواني ميراث تاريخنگاري اسلامي بدين شيوه پيوند ناگسستني علم سياست و تاريخ را نشان داده و تشويق ميکند.
داستان حسنک وزير و رويه گفتماني آن عصر چه بود؟
جلال فرزانه دهکردي نيز در پايان نشست نخست اين همايش مقاله خود را با عنوان «خوانش گفتمانهاي سياسي حکراني در عصر غزنوي با کاربست مدل تحليل گفتمان انتقادي فرکلاف: مطالعه موردي داستان حسنک وزير و رويه گفتماني آن عصر» ارايه کرد. در واقع هدف اصلي فرزانه در اين مقاله، نگرشي نو به رويکردهاي گفتماني عصر غزنوي از يک سو و معرفي و کاربست نظريه تحليل گفتمان انتقادي فرکلاف در مطالعات ميان رشتهاي تاريخ و علوم سياسي از سوي ديگر بود. وي با به کار بستن رويکرد تحليل گفتمان انتقادي فرکلاف و مطالعه موردي داستان حسنک، نوعي روششناسي در حوزه مطالعات ميان رشتهاي تاريخ و علوم سياسي را به کار ميبندد و گفتمانهايي از جمله رواداري سياسي-مذهبي و روابط فرادستي/فرودستي در دوران غزنويان را با مطالعه رويههاي گفتماني آن عصر بررسي ميکند
نگاهي به رابطه علوم سياسي و تاريخ در مقام دو رشته دانشگاهي
دومين نشست همايش تاريخ و علوم سياسي به رياست محسن خليلي، دانشيار علوم سياسيي دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد. در اين نشست، مقالاتي از حسينعلي نوذري، عضو هيات علمي دانشکده علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي، علي صادقي، پژوهشگر تاريخ، جواد اطاعت، دانشيار گروه جغرافياي سياسي دانشگاه شهيد بهشتي و احمد بستاني، استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه خوارزمي ارايه شد«علم سياست، نظريه سياسي و انديشه سياسي» عنوان مقالهاي نوشته حسينعلي نوذري، استاديار و عضو هيات علمي دانشکده علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد کرج بود. وي گفت: رابطه علوم سياسي و تاريخ به عنوان رشتههاي علمي و آکادميک، رابطهاي تعاملي است در اين ميان، کاربردها و موارد استفاده يافتههاي دادههاي تاريخي در عرصه پژوهش و تحقيق در علوم سياسي از مناسبت و اعتبار درخور توجهي برخوردار است. در بين انواع روشهاي تحقيق و پژوهش در گفتمان علوم سياسي، «تحقيق تاريخي» از اهميت و کاربرد زيادي برخوردار است. اين عضو هيات علمي دانشکده علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي ادامه داد: تاريخ، ثبت و ضبط وقايع و رويدادهاي گذشته و حال است و بخش عمده پژوهشهايي که درباره تجربيات گذشته انسان و به گونهاي علمي صورت گرفته، شناخت نسبتا خوب و مفيدي درباره گذشته و ربط آن با حال در اختيار ما قرار ميدهند و در خصوص اهميت و ارزش اين اطلاعات، يافتهها و دادههاي تاريخي براي گفتمان علوم سياسي جاي کمترين ترديدي نيست. وي با بيان اينکه نتايج اين تعامل را بيش از همه ميتوان در درسهاي پايه و اصلي رشته علوم سياسي همچون مباني و مقدمات علوم سياست در حوزههاي مهم اين رشته چون نظريه سياسي، انديشه سياسي و غيره مشاهده کرد. بحث نوذري در اين مقاله پرداختن به کمک و سهم رشته تاريخ در تکوين و فربه شدن موضوعات اين درسها و حوزههاي علوم سياسي است. در اين راستا وي به اين مفروض پرداخت که «همانگونه که به تعبير نظريهپردازان و مورخاني چون ژاک لوگوف، سياست ستون فقرات اصلي استخوانبندي تاريخ به شمار ميرود، تاريخ نيز از ارکان و ستونبنديهاي اساسي علوم سياسي است»..
انقلاب فرانسه و سودمندي موضوع براي مورخ ايراني
«هگل و انقلاب فرانسه» عنوان مقاله علي صادقي، پژوهشگر تاريخ در اين همايش بود، وي در توضيح مقاله خود گفت: مساله اصلي که مطرح ميکنم اين است که نمونهاي از تئوريسين سياسي و اجتماعي ميتواند به يک قامت مورخ درآيد اين جزء نخستين مواردي است که يک فيلسوف به مقوله تاريخ ميپردازد. مطلبي که 200 سال از آن ميگذرد و آن تحليلي است که از انقلاب فرانسه با ديدگاه تاريخي و از منظر فلسفه ارايه ميکند. بايد بدانيم چگونه اين مطلب ميتواند براي مورخ ايران سودمند واقع شود. وي ادامه داد: از نظر هگل در بطن انقلاب فرانسه مساله اساسي انقلاب رابطه بين مذهب و فلسفه سياسي انقلاب است. منظور اين است که خيلي مختصر انديشه مذهبي و انديشه روشنگري را توضيح ميدهد که با معناي اين دوره در تضاد است
بايستههاي پژوهش در تاريخنگاري انديشه سياسي
احمد بستاني، استاديار گروه علوم سياسي دانشگاه خوارزمي با بيان اين مطلب که تاريخنگاري انديشه سياسي در نظام آکادميک کشور حوزهاي مغفول است و کمتر به آن توجه شده است، گفت: مهمترين موانع براي شکلگيري اين حوزه مطالعاتي در نظام دانشگاهي کشور عبارتند از غلبه نگرش تخصصي رايانه بر نظام دانشگاهي کشور و بيتوجهي به حوزه مطالعات ميانرشتهاي، نبود نگرش مثبت به «تاريخ انديشه» در ميان اهالي علوم انساني در ايران، غلبه نگرش پوزيتيويستي و فقدان نگاه فلسفي در دپارتمانهاي تاريخ و فقدان نگرش تاريخمند در دپارتمانهاي علوم سياسي کشور و سرانجام بياطلاعي اساسي به علوم سياسي از تاريخ و اسلوبهاي تاريخنگاري. بستاني در ادامه ارايه مقاله خود در توضيح اين مطالب گفت: انديشه سياسي امري است تاريخمند و جزء که در بستر تاريخ قابل مطالعه نيست. از همين روي توجه به تاريخنگاري انديشه سياسي ميتواند شرايط را براي همکاري ميان گروههاي علوم سياسي و فلسفه فراهم آورد. در اين ميان چهار حوزه مطالعاتي تاريخ انديشههاي، تاريخ فکري، تاريخ مفاهيم و تاريخ دريافتها ميتوانند به عنوان مهمترين حوزههاي همکاري ميان دو رشته علوم سياسي و تاريخ مطرح شوند. وي در جمعبندي سخنان خود چنين گفت: در اين حوزههاي مطالعاتي نسبتهاي مختلفي ميان تاريخ و انديشه سياسي برقرار ميشود و گنجاندن در دو روز و سرفصلهاي دو رشته تاريخ و علوم سياسي به ويژه در مقاطع تکميلي و همچنين تدريس آنها از سوي گروهي از استادان هر دو رشته ضروري به نظر ميرسد.